متن زیر را شاهین کلانتری عزیز در صفحه مدرسه نویسندگی نوشته بود. خیلی خوشم آمد. گفتم شاید برای شما هم جالب و مفید باشه؛ نیازی به اضافه کردن مطلب هم نداشت. کامل و جامع!

” معمولاً وقتی می‌خواهند دهان مدرس یا مشاور کسب‌وکار را ببندند، می‌گویند:

«تو اگر این کار را بلدی چرا خودت انجام نمی‌دهی؟»

یا

«تابه‌حال چند شرکت موفق داشته‌ای؟»

در چنین شرایطی معمولاً مدرس یا مشاور بی‌نوا مجبور است به هزار و یک توجیه بی‌ربط و باربط متوسل شود تا اعتبار حرفه‌ای‌اش خدشه‌دار نشود.

ممکن است در خلوت خودش همیشه به‌خاطرِ این موضوع احساس گناه کند و در عذاب باشد.

در بعضی رشته‌ها این استدلال درست است؛ مثلاً به گمان من کسی که می‌خواهد درس نویسندگی بدهد، خودش حتماً باید نویسنده باشد و خوب بنویسد؛

چون در برخی مهارت‌ها ظرافت‌هایی وجود دارد که با انجام عملیِ مهارت به شناخت و سپس انتقال آن می‌رسیم؛

اما دربارۀ بسیاری از چیزها، این موضوع صادق نیست.

مثل مِنتورینگ، کُوچینگ یا مشاورۀ مدیریت.

مدیر و بیزنس‌من موفق هم الزاماً بنا نیست به‌خاطرِ تجربیاتش مدرس و مشاور خوبی باشد.

من مشاور مدیریت یا کسب‌وکار نیستم که از گفتن این موضوع طرفی ببندم؛

اما دلم می‌خواهد به بهانۀ این موضوع از اهمیتِ انتخاب و پایبندی به اولویتها بگویم.

این پست هم مرتبط با همین موضوع است:
کاربرگ‌ها و چک‌لیست‌های مشاوره- بخش اول

پیتر دراکر زمانی به جیم کالینز، نویسندۀ کتاب معروف حوزۀ کسب‌وکار با عنوان از خوب به عالی گفته بود که دو انتخاب پیش روی اوست:

یا می‌تواند شرکتی عالی بسازد، یا مشغول خلق ایده‌‌های نو بشود.

هر دو را نمی‌تواند در کنار هم داشته باشد.

جیم ایده‌ها را انتخاب کرد؛ در نتیجۀ این انتخاب، شرکت او هنوز هم سه کارمند تمام‌وقت دارد،

ولی ایده‌هایش از طریق نوشته‌هایش به میلیون‌ها نفر در سراسر جهان رسیده است.

بحث بر سر انتخاب‌ است، وگرنه جیم کالیز می‌توانست در جواب بزرگ‌ترین متفکر دنیای مدیریت بگوید:

هم شرکتی خوب راه می‌اندازم، هم ده تا کتاب خوب می‌نویسم. تا چشمت در بیاید!

اما خب، شکر ایزد که جیم خرد کافی را برای انتخاب میان خر و خرما داشته و ما را از وجود افکارش محروم نکرده.

بنابراین با پرسیدن سؤالِ «خودت چند تا کار را اجرایی کرده‌ای» از منتور یا مشاور، عملاً عدم آشنایی خودمان با انتخاب‌های استراتژیک را اعلام می‌کنیم.

سرآمد‌شدن در هر رشته‌ای به تمرکز کامل و انتخاب‌‌های بی‌رحمانه بستگی دارد.

گاهی اوقات که وسوسۀ داشتن چند هدف گوناگون در وجودم جفتک می‌زند، به خودم میگویم:

«اهداف اضافه‌ات را بنویس روی یخ بگذار جلوی آفتاب»”

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *